کارهای جدید دخملم
سارا کوچولوی شیرین من. روز به روز داری بزرگ میشی و من غرق در لذت با تو بودن. الان دیگه هر دو تا دستت رو کشف کردی و نگاهشون میکنی و توی هم قلاب میکنیشون و بعدش میذاری دهنت. یه روز که دستت تا مچ توی دهنت بود و من و بابایی کلی بهت خندیدیم. روز 5شنبه 30 آبان 92 که من برات ترانه های کودکانه رو گذاشته بودم. و تو روی پام بودی عروسکی که داشت ترانه رو میخوند و دیدی و براش صدا در میاوردی طوری که انگار داری باهاش حرف میزنی صدایی مثل اووووووو اووووووووو از اون روز هر وقت عروسکات رو میبینی یا چیزی که عروسکی باشه یا برنامه ی کودک . به همشون این عکس العمل رو نشون میدی. وقتی اینطوری حرف میزنی میخوام قورتت بدمممممم بس که شیرین و ناز میشی. البته...
نویسنده :
مامان عذرا
15:07